ادامه پارت قبل🤧😂
از موقعی که دیا اومد تو ماشین حس خوبی داشتم
یه ذره
فقط یه ذره از چص در اومده بودم
این دختر چی داش
چرا من اینجوری شدم اصن
هعییی روزگاررر
چن دیقه ای میشد که راه افتاده بودیم و ماشین در سکوت کامل بود
فقط صدای اهنگ میومد
تازه اهنگ بی کلام بود
و من داشتم دیوونه میشدم از مقدار بی حوصلگی
ممد که خواب بود
متین هم که تو گوشی بود
نیکا هم داش بیرونو نگا میکرد
دیانا هم که همه کار میکرد جز نگاه کردن به من
ینی حتی سرش یه بار هم سمت من نچرخید
من:حوصله تون سر نرف واقن؟
نیکا:عههههه حرف زدنمممم بلدیننننن شما هااااا
من:خب مشخصه که سر رفته،،شما پیشنهادی ندارید؟
متین:اهنگو عوض کنی به جایی بر نمیخوره
ارسلان:پیشنهاد خوبیه ولی بعید میدونم تاثیری داشته باشه
متین :تو بزار من وصل شم یه کاری میکنم به حال بیاین
نیکا:چرا تو اتاق نیایم؟
(اخه ادم چقد تلخ؟)
متین:چونکه اتاق واسه کارای دیگه ایه که مربوط به شب میشه...بزار ادامه ندم که جاش نیس
و منی که فکرم تا کجا ها رفت
و دیانایی که همچنان بی تفاوت بود
و ممدی که همچنان خواب بود
و نیکایی که دهنش وا مونده بود و یهویی جیغش رف هوا
نیکا:متینننننن خیلی آشغالی
متین:ها ها ها
نیکا:زهر مار
متین:چرا زهر عقرب نه
(عزیزان به جمع شکلات تلخ ها خوش آمدید)
نیکا:هر هر هر دلم درد گرف از بس خندیدم چقد تو بامزه ای اخه
متین: چه کنم دیگه این شیرینی ذاتیه
نیکا:عَییییی،تو شیرین مونی تلخمون کیهههه
من:تلخ زیاد داریمممم..یکی از اصلیاش کنار من نشستهههه
زیر چشمی یه نگاهی به دیانا انداختم ولی انگار نه انگار چیزی شنیده
دیگه واقن داشتم کفری میشدم
دیگه کسی چیزی نگف
اهنگو عوض کردم و یه اهنگ شاد گذاشتم
(هم نامهربونه هم عافت جونه...)😂
متین:جوننن چه اهنگیییی
من:خجالت بکش هیز بازی در نیاررر
متین:داش صدا رو دارم میگم
من:چه فرقی میکنم هیز بازی هیز بازیه صدا و قیافه و بدن و اینا نداره
متین:اووووو مچکرم عای معلمممم
من:خواهش میکنم قابل نداش
متین:هزینه کلاساتون چقدره تا شرکت کنیم و از سخنانتان مستفیض* شویم
من:از اونجایی که بنده در کار های خیر دست دارم و سعی میکنم کمک کنم به انسان ها از همه لحاظ به همین خاطر هزینه کلاس هام یا بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومن هست و یا بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومن
متین:چجوری توی کار خیری بعد هزینه کلاسات انقده عای کاشی؟
من:مگه خودم انسان نیستم؟توی کار خیر هستم به این صورت که پول زیاد میگیرم خرج خودم به عنوان یه ادم میکنم و یه مقداری از اون پول رو هم
میدم به خیریه ای جایی
متین:خاعکککککک ت.....
من:واسا...چرا گِل نه؟
متین:چونکه خیلی علاقه داری به گل باشه،،گِلللللل تو سرتتتتت با این کارای خیرت
من:خواهش میکنم قابل نداشت
تا همینجا داشته باشین بقیه اش فردا😂🤧💔
یه ذره
فقط یه ذره از چص در اومده بودم
این دختر چی داش
چرا من اینجوری شدم اصن
هعییی روزگاررر
چن دیقه ای میشد که راه افتاده بودیم و ماشین در سکوت کامل بود
فقط صدای اهنگ میومد
تازه اهنگ بی کلام بود
و من داشتم دیوونه میشدم از مقدار بی حوصلگی
ممد که خواب بود
متین هم که تو گوشی بود
نیکا هم داش بیرونو نگا میکرد
دیانا هم که همه کار میکرد جز نگاه کردن به من
ینی حتی سرش یه بار هم سمت من نچرخید
من:حوصله تون سر نرف واقن؟
نیکا:عههههه حرف زدنمممم بلدیننننن شما هااااا
من:خب مشخصه که سر رفته،،شما پیشنهادی ندارید؟
متین:اهنگو عوض کنی به جایی بر نمیخوره
ارسلان:پیشنهاد خوبیه ولی بعید میدونم تاثیری داشته باشه
متین :تو بزار من وصل شم یه کاری میکنم به حال بیاین
نیکا:چرا تو اتاق نیایم؟
(اخه ادم چقد تلخ؟)
متین:چونکه اتاق واسه کارای دیگه ایه که مربوط به شب میشه...بزار ادامه ندم که جاش نیس
و منی که فکرم تا کجا ها رفت
و دیانایی که همچنان بی تفاوت بود
و ممدی که همچنان خواب بود
و نیکایی که دهنش وا مونده بود و یهویی جیغش رف هوا
نیکا:متینننننن خیلی آشغالی
متین:ها ها ها
نیکا:زهر مار
متین:چرا زهر عقرب نه
(عزیزان به جمع شکلات تلخ ها خوش آمدید)
نیکا:هر هر هر دلم درد گرف از بس خندیدم چقد تو بامزه ای اخه
متین: چه کنم دیگه این شیرینی ذاتیه
نیکا:عَییییی،تو شیرین مونی تلخمون کیهههه
من:تلخ زیاد داریمممم..یکی از اصلیاش کنار من نشستهههه
زیر چشمی یه نگاهی به دیانا انداختم ولی انگار نه انگار چیزی شنیده
دیگه واقن داشتم کفری میشدم
دیگه کسی چیزی نگف
اهنگو عوض کردم و یه اهنگ شاد گذاشتم
(هم نامهربونه هم عافت جونه...)😂
متین:جوننن چه اهنگیییی
من:خجالت بکش هیز بازی در نیاررر
متین:داش صدا رو دارم میگم
من:چه فرقی میکنم هیز بازی هیز بازیه صدا و قیافه و بدن و اینا نداره
متین:اووووو مچکرم عای معلمممم
من:خواهش میکنم قابل نداش
متین:هزینه کلاساتون چقدره تا شرکت کنیم و از سخنانتان مستفیض* شویم
من:از اونجایی که بنده در کار های خیر دست دارم و سعی میکنم کمک کنم به انسان ها از همه لحاظ به همین خاطر هزینه کلاس هام یا بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تومن هست و یا بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومن
متین:چجوری توی کار خیری بعد هزینه کلاسات انقده عای کاشی؟
من:مگه خودم انسان نیستم؟توی کار خیر هستم به این صورت که پول زیاد میگیرم خرج خودم به عنوان یه ادم میکنم و یه مقداری از اون پول رو هم
میدم به خیریه ای جایی
متین:خاعکککککک ت.....
من:واسا...چرا گِل نه؟
متین:چونکه خیلی علاقه داری به گل باشه،،گِلللللل تو سرتتتتت با این کارای خیرت
من:خواهش میکنم قابل نداشت
تا همینجا داشته باشین بقیه اش فردا😂🤧💔
- ۶۳.۲k
- ۱۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط